فرشاد مومنی گفت: ایران از نظر سرانه مصرف الکل در میان مصرف کنندگان مداوم نوشیدنیهای الکلی، رتبه نهم دنیا را دارد!
به گزارش آب و غذا به نقل از عصرایران ، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، که در نشست رونمایی از کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایهداری» نوشته «آن کیس» و با عنوان « بررسی کج کارکردیهای نظام آموزش، سلامت و اشتغال کشور و آثار آن بر فقر، نابرابری و عقب ماندگی فناورانه» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن میگفت، خاطرنشان کرد: این کتاب در زمینه حیاتی ترین و سرنوشت سازترین مباحث برای جامعه بشری حاوی مباحث مهمی است.
منظور از مرگهای از سر ناامیدی، مرگهایی است که در اثر شدت اعتیاد به مواد مخدر، الکل و خودکشی پدید میآید. هر سه این موارد همواره در طول تاریخ بشر وجود داشته اما از نقطه عطف پایان دهه ۱۹۸۰ ابعاد بیسابقهای پیدا کرده است.
تاثیر سطح دستمزد نیروی کار بر افزایش مرگ های از سر ناامیدی
وی با بیان اینکه در این کتاب حدود ۸ موضوع سرنوشت ساز برای اداره یک نظام ملی آورده شده و در این صورت بندی اندیشهای، تلاش کرده تا تبیین کند که چرا این سه مرگ از دهه ۱۹۸۰ به بعد افزایش کرده است، گفت: یکی از تبیینهای این کتاب، در خصوص کیفیت مشاغل است که میگوید کیفیت مشاغل و سطح دستمزدی که به نیروی کار پرداخته میشود یکی از عناصر با قدرت توضیح دهندگی بالا در این فاجعهای است که بشر با آن روبرو است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد در توضیح علل اهمیت این موضوع برای ایران، اظهار داشت: ما با مناسبات رانتی مواجه هستیم که اساس آن بر استثمار، ظلم و نابرابرسازی و بیاعتنایی به اکثریت جمعیت است. در چارچوب چنین مناسباتی، افرادی استثمار نیروی کار را افتخار میدانند و به مزدورها و شبه مزدورها، پولهایی پرداخت میکنند که به ذهن نظام سیاست گذاری ما اینگونه القا کند که اگر در نرخ بهره و قیمتها جهش ایجاد کنیم، هیچ اشکالی ندارد!
اگر قیمت حیاتیترین کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه را جهش دهید، هیچ اشکالی ندارد! به گونهای صحبت میکنند که گویا این روندی که در طی بیش از ۳۰ سال گذشته طی شده روندی غیر معطوف به قهقرا بوده است.
پیامدهای مخرب اجتماعی کاهش دستمزد نیروی کار
فکر میکنند اگر دستمزد را بالا ببرند با قهقرا روبرو میشوند. در حالی که شما مافوق قهقرا را به این مردم بیدفاع تحمیل کردهاید. کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» از این جهت خارق العاده است که با استناد به پژوهش ها در آمریکا، میگوید وقتی به بخش بزرگی از نیروی کارتان مزد کمتر میدهید، حرامزادگی و تولدهای خارج از استاندارد ازدواج به طرز غیرمتعارفی افزایش پیدا میکند.
در این کتاب با آمار توضیح میدهد که وقتی افراد مزد کمتری میگیرند، باید تنشان را بیشتر به کار بگیرد. از بسیاری از جریانهای سازنده سرمایه اجتماعی را بیزاری میجویند، اخلاق متزلزل میشود، حتی تمایل به رفتن به مسجد(کلیسا) با شدت کاهش مییابد. تمام مناسبات اجتماعی فرو میریزد و اخلاق به کنار گذاشته میشود.
ایران رتبه نهم مصرف کنندگان مداوم نوشیدنی های الکلی دنیا
این اقتصاددان با بیان اینکه این سه گونه مرگ که در کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» بررسی شده حادترین مسئله امروز ایران هم هست، اظهار داشت: حاکمیت سرمایه و مالیسازی اقتصاد را در دستور کار قرار میدهند و با پنهانکاری اطلاعات، مقامات کلیدی کشور را در چه خواب خوشی فرو میبرند و یکباره چشمشان را باز میکنند، میبینند با چه بحرانهایی روبرو هستیم.
سازمان WHO در سال ۲۰۲۲ در گزارشی اعلام کرد ایران از نظر سرانه مصرف الکل در میان مصرف کنندگان مداوم نوشیدنیهای الکلی، رتبه نهم دنیا را دارد! مرتبا جانماز آب میکشید و برای ما ژستهایی میگیرید، اما آنچه که به واسطه بیاعتنایی به تولید فناورانه و اشتغال با کیفیت زیر پوست این جامعه می گذرد و بلاهایی که بر سر این کشور آمده، چنین ابعادی دارد.
وی با بیان اینکه دادههای مربوط به اعتیاد به مواد مخدر و حتی خودکشی، چه میان فقیرترین مناطق ایران و چه پزشکان، به ابعاد نگران کنندهای رسیده است، اضافه کرد: اگر جامعه سالم میخواهید، بودجه دستگاههای موعظهکننده را افزایش ندهید، بلکه فکری برای اشتغال باکیفیت و مولد و فناورانه بکنید.
در این شرایط هرچه موعظه کنید، بیشتر نفرت انگیزی میکنید؛ چرا که نمیتوانید گرهی باز کنید. در کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» درباره آمریکا آمارهایی آمده است اما اوضاع و احوال ایران در این زمینه بسیار بحرانی تر است و حکایتش این است که آنجا که عقاب پر بریزد ... .
مومنی همچنین با اشاره به بخشهایی از کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت»، توضیح داد: کلید بحث در این کتاب این است که میگوید سیاستگذارها در کشورهای در حال توسعه، درباره توان اجرایی حکومت در توهم به سر میبرند.
فکر میکنند هر میزان که آمال و آرزوهایشان را به صورت قانون و مقررات درآورند، دستگاه اجرایی با توانایی نامحدود وجود دارد که همه آنها را اجرا میکند! در حالی که در این کتاب میگوید اگر بخواهید هر برنامهای را اجرا کنید، اول باید توانمندی حکومت را بالا ببرید، وگرنه حکومتی که نمیتواند سادهترین تصمیمها را اجرا کند، وقتی تصمیمهای غیرعادی میگیرید منابع را تلف میکنید و فساد را هم در این پیکره نیمه جان دیوان سالاری افزایش میدهید و نارضایتی عمومی را در میان مردم بالا می برید.
در این کتاب از تعبیری خارق العاده استفاده میکند، میگوید از نظر اندیشهای، تقلید طوطیوار کمر این حکومتها را شکسته است. این تقلید طوطیوار به معنی گذاشتن بارهای غیرعادی بر دوش بازار است. تعبیر این کتاب این است که بازار خدمتکاری خوب و اربابی فاجعه ساز است.
وی ضمن تشریح مفهوم تقلید طوطی وار برای کشورهای در حال توسعه، توضیح داد: در کتاب «دگرگونی بزرگ» آمده است اگر آنچه که به حیات انسانها، محیط زیست و پول مربوط میشود را به عهده بازار بسپارید فاجعههای انسانی، اجتماعی و محیط زیستی غیر قابل جبران پدیدار میشود.
این استاد دانشگاه در عین حال با بیان اینکه بازار، ابزار عالی برای پیشبرد اهداف است اما تنها زمانی که بستر نهادی و نهادهای پشتیبان آن ایجاد شده باشد، تاکید کرد: سپردن امور به بازار بدون اینکه آن بسترها فراهم شده باشد به تعبیر «داگلاس نورث» به معنای حاکم کردن قانون جنگل بر جامعه است و فاجعه سازیهای ظالمانه و به فلاکت اندازنده اکثریت قریب به اتفاق جامعه را به همراه دارد.
واگذاری نظام سلامت آمریکا به بازار، چه پیامدهای منفی ایجاد کرد!؟
وی با یادآوری اینکه کتاب «مرگهای از سر ناامیدی» در جامعهای نوشته شده که در آن بازاری با شفافیت اطلاعات وجود دارد و نه مانند کشور ما که شاهد بازاری با ساخت رانتی با انبوهی از عدم شفافیتها و فسادها هستیم، گفت: تازه در آن مناسبات میگویند ما امور را وقتی به بازار سپردیم این اتفاقها افتاد! میگوید هزینههایی که در نظام سلامت آمریکا بر اثر بازاری سازی، به جامعه تحمیل شد ۵ برابر متوسطه هزینههایی است که دیگر کشورهای صنعتی پیشرفته برای نظام سلامتشان میپردازند، اما در عین حال کارایی که ایجاد میکند یک پنجم میانگین کشورهای پیشرفته صنعتی است.
مومنی با بیان اینکه متاسفانه در ایران این توهم وجود دارد که هرجا که میخواهید وضعیتش خوب شود آن را به دست بازار بسپارید، ادامه داد: در آمریکا نظام سلامت را به دست بازار سپردهاند، آنها پول خرج میکنند و حکومت را میخرند که با عنوان پدیده تسخیر حکومت از آن یاد میشود.
بعد به طور قانونی مجوز میگیرند و «مواد مخدر» را با عنوان «قرص مسکن» مباح و رایج میکنند و بر آن سرپوش میگذارند. انواع و اقسام جنایتها و فسادهایی که برخی هلدینگهای بزرگ دارویی با استفاده از بازاری سازی و به فساد کشاندن حکومتگران انجام دادند. در این زمینه چه کسانی فعال هستند؟ روشن است که بخش خصوصی در این زمینه فعال است.
پدیده به فساد کشاندن بازار چگونه رخ می دهد!؟
کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» میگوید، تعداد فقرای با زندگی نکبت بار، ابعاد بیسابقه پیدا کرد، خودکشی و اعتیاد به مواد مخدر و الکلی ابعاد بیسابقه پیدا کرد، پشتیبانی از عرضه مواد افیونی تحت عنوان تشویق صنعت داروسازی ریشهدار شد.
از قوانینی که به نفع شهروندان بی پناه و معمولی حتی در برابر مرگ، محافظت میکرد، از طریق قوانین جهتدار به نفع فاسدهای بخش خصوصی جلوگیری کردند. این کتاب میگوید ما در این چهارچوب با پدیدهای در آمریکا روبرو شدیم با عنوان «به فساد کشاندن بازار»، پولهای درشت را به سایتها و رسانهها میدهند هر کس که کوچکترین حرفی علیه منافع مافیاها بزند را رسوا و بدنام میکنند.
2 سال پیش در ایران هم وقتی هزینههای یکی از این مافیاها که تولید را محمل رانتی و فاسد کردن مناسبات اقتصادی اجتماعی افشا شد، روشن شد فقط به ۱۲۰ سایت و ۱۵ روزنامه، مقرری میداده است!
احاله امور به بازار وضعیت اجتماعی آمریکا را به کجا کشاند!؟
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به پدیدهای به نام «دستکاری حقیقت از طریق گیج کردن مخاطبان» که در علوم ارتباطات مورد توجه قرار گرفته است، تصریح کرد: در این کتاب میگوید در نهایت آنچه که جامعه آمریکا به دست آورد، کند شدن نرخ رشد اقتصادی، سقوط کیفیت مشاغل، نزول شدید اعتماد اجتماعی بود و اسم این مناسبات مافیایی را احاله امور به بازار گذاشتهاند.
به جای فهم ریشه خودکشیها، انتشار دادهها را متوقف میکنند!
ما در کشوری زندگی میکنیم که کسانی قصد غربت میکنند و به جای اینکه ریشه خودکشیها را بفهمند در آمار و اطلاعات دست میبرند و انتشار دادهها را متوقف میکنند! آیا میتوان خیانتی بزرگتر از این تصور کرد که کشوری از محل منابع بین نسلیاش کارشناس تربیت کند و بعد یا انتشار دادهها را متوقف کند و یا با ده ها شیوه در آن دستکاری کند!؟ میگویند دانشگاهی ها حرفهایی میزنند که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود!
از آغاز برنامه تعدیل ساختاری که در ایران مالیسازی فاجعهساز اتفاق افتاد، انتشار دادههای مربوط به سهم واسطهگریهای مالی را متوقف کردند. آنها حتی دادههای مربوط به طلاق را هم طبقه بندی کردهاند! دادههای غیر رسمی در برخی از شهرها میگوید از هر دو ازدواج بیش از یک ازدواج به طلاق منجر میشود، بعد فکر میکنند با طبقهبندی دادهها و جلوگیری از انتشار آنها قضیه حل و فصل میشود.
وقتی از بازار، نادرست استفاده میکنید، قوانینتان از منافع مافیاها حمایت میکند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: در کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» میگوید وقتی از بازار به صورت نادرست استفاده میکنید، قوانین و مقرراتتان از منافع لاشخورها و مافیاها حمایت میکند اما شما اسم آن را بازارگرایی گذاشتهاید.
بازارگرایی در ایران با رانت و فساد پیوند دارد
در ادامه مومنی با انتقاد از عملکرد آنها که در ایران خود را بازارگرا مینامند، اضافه کرد: کتابهای متفکران بزرگ، مانند اسمیت، جان استوارت میل و حتی میلتون فریدمن، میگویند هیچ چیز برای یک بازارگرا به اندازه حقوق مالکیت امری ناموسی تلقی نمیشود. اما وضعیت امنیت حقوق مالکیت در ایران از دوره تعدیل ساختاری تاکنون به سقوطهای بیسابقه در تاریخ اقتصادی ۱۰۰ ساله ایران دچار شده، اما ما هیچ اعتراضی از بازارگرایان در این رابطه ندیدیم.
اینکه میگوییم بازارگرایی در اینجا با رانت و فساد پیوند دارد به این علت است؛ چرا که اگر بخواهید از شفافیت اطلاعات و امنیت حقوق مالکیت پشتیبانی کنید در منافع مافیاها تزلزل ایجاد میشود و این خط قرمز مافیاها است.
انتقادی جدی به عملکرد بازارگرایان در ایران
بعد از شفافیت اطلاعات و امنیت حقوق مالکیت، ناموسیترین مسئله برای یک بازارگرای باشرافت، مسئله برابری است. یعنی تمام وعدههای اقتصاد بازار، منوط و موکول به وجود برابری کامل در صحنه اقتصادی و اجتماعی کشور است، در حالی که ما در ایران با وحشتناکترین شکلهای نابرابری مواجه هستیم و در این شرایط ما بازارگراهایی داریم که چشمشان را میبندند و یک کلمه راجع به نابرابریهای کمرشکن و فلاکت بار برای مردم اشاره نمیکنند. آنها نه از بحران عدم شفافیت آمار و اطلاعات رنجی احساس میکنند و نه از بحران ناامنی حقوق مالکیت و نه از نابرابریهای ناموجه فاجعهساز! به هیچ یک کاری ندارند!
بازارگرایی مبتذل مردم را به انزواجویی کشانده است
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه وقتی سراغ مشاغل بیکیفیت رفتید، از نظر اجتماعی بازارگرایی مبتذل مردم را به انزواجویی و محصور کردن خود و جدا افتادن از جامعه کشانده است، یادآورشد: در کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» تبیین شده که این انزواجویی به هنر لطمه زده، کسی رغبت ندارد تئاتر برود، در سینما فیلم ببیند و موسیقی بشنود. این وضعیت به خیررسانی اجتماعی لطمه زده و کسی علاقهای به انجام این کارها ندارد.
با ژست مبارزه با استکبار برای استکبار جهانی مشروعیت ایجاد میکنند
مومنی با انتقاد از برخی برخوردها با فعالان محیط زیست و خیّران، اظهارداشت: ما در ایران کشوری ساختهایم که هر کسی میخواهد کار خیر کند، او را به چشم موردی امنیتی نگاه می کنند! با ژست مبارزه با استکبار برای استکبار جهانی مشروعیت ایجاد میکنند! گروهی که خیریه است و به فقرا رسیدگی میکند را استکبار جهانی تلقی میکنند! چقدر آنها را که به محیط زیست حساس شدهاند و شرافت کارشناسی نشان دادهاند فراری دادهاند و چه میزان از آنها را بازداشت کردهاند!
گویی تمام خیرخواهی که در این جامعه رخ میدهد به روایت رسمی بخشهایی از دستگاههای امنیتی ما ریشه در استکبار جهانی دارد. برای محبوب سازی استکبار جهانی به خوبی بازارسازی میکنند اما ژست مبارزه با استکبار میگیرند، میگویند ما با آنها برخورد کردیم و گرفتیم و بستیم! همه چیز از ریل خود خارج شده و ما با بساط عجیبی مواجه هستیم.
افزایش مرگ های از سر ناامیدی به دلیل از بین رفتن توازن بین کار و سرمایه
یکی از چیزهایی که از دریچه اینکه برای یک بازارگرا مسئله برابری، موضوعی حیاتی است تمرکزی است که در این کتاب روی تغییر در موازنه قوای نیروهای اجتماعی و آثار آن بر عملکرد اقتصاد اجتماعی مطرح میشود. این کتاب میگوید به اسم بازارگرایی، قدرت اتحادیههای کارگری را لطمه زدید و از بین بردید. حالا مرگهای از سر ناامیدی را درو کنید. بیرغبتی به دین، بی رغبتی به اخلاق و افزایش جرم و جنایت را درو کنید! دادههای رسمی نشان میدهد وقتی توازن قوای بین کار و سرمایه از بین میرود اینگونه میشود.
صاحبان کار و سرمایه در ایران به اسارت رباخوارها و دلال ها درآمده اند
وضعیت در ایران را ببینید که صاحبان شرافتمند کار و سرمایه هر دو به اسارت رباخورها و دلالها و وارداتچیها درآمدهاند و از این طریق کمر این کشور شکسته است. وقتی به تولید فناورانه در آمریکا کم بها دادند، مشاغل کیفیتشان را از دست دادند و چه بساطهایی به وجود آمد!
حال ببینیم در مناسبات رانتی ما که با پدیدهای به اسم رانتی معدنیها مواجه هستیم و اسم آن را تولید صنعتی میگذارند چه فجایعی اتفاق افتاده است! در قرن بیستم هیچ کشوری نیست که به توسعه رسیده باشد، به جز از طریق جهشهایی که در سهم ارزش افزوده و اشتغال صنایع نساجی تجربه کرده است. آنها با باد کردن رانتی معدنیها، سقوط صنعت نساجی در ایران را پنهان کردند و در این مدت حتی یک « آخ » هم نشنیدیم.
صنعت نساجی ایران را بی سر و صدا نابود کردیم
رمان شاه لیر را بخوانید! چند صد سال پیش خانمهای درباری انگلستان وقتی میخواستند به یکدیگر فخر فروشی کنند، میگفتند لباسی که تنشان است از مخمل کاشان ایران تهیه شده! ما چنین صنعتی را بی سر و صدا نابود کردیم. به این دلیل که مافیاهای رسانهای که در خدمت دزدسالارها هستند، این امکان را دارند که مسائل بسیار مهم را حذف و فقط آنچه که به منافع مفتخورها برمیگردد را عمده کنند.
این وضعیت وقتی به نظام گزینش دولتمردانی گره می خورد که به آدمهای با کیفیت و با صلاحیت کمتر بها میدهد و بیشتر به آنها که مطیع و چاپلوس هستند توجه دارد، بدنه حکومتی را آلوده به فساد میکند. همانطور که دادههای رسمی وزارت کشور نشان میدهد گسترش و تعمیق فساد در ایران، وضعیت اعتماد مردم به حکومتگران و وضعیت اعتماد مردم به یکدیگر را به چه جاهایی رسانده است.