آنچه ماجرای به فساد کشیده شدن افراد و دستگاههای اقتصادی کشور ازجمله همین بانک آینده را به یک مصیبت بزرگ تبدیل میکند، اینست که پشتوانه این بانکها و این افراد، نهادهای قدرت هستند که به آنها منابع کلانی در قالب وام داده میشود.
به گزارش آب و غذا به نقل از فرارو ، روزنامه جمهوری در سرمقاله خود نوشت: سخن گفتن از انحلال بانک آینده و ادغام آن در بانک ملی، داستانسرائی است. واقعیت اینست که بانک آینده خودش منحل شد و بانک مرکزی فقط این واقعه را اعلام کرد، درست مثل غدهای چرکین که به اوج عفونت رسیده و خودش سر باز میکند.
وقتی یک بانک ۷۱۷ تریلیون تومان بدهی به سایر بانکها دارد، ۳۰۰ تریلیون تومان اضافه برداشت از بانک مرکزی دارد، ۱۰۰ تریلیون تومان زیان فقط در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۳ ثبت کرده، به زیان انباشته ۵۰۰ تریلیون تومانی معادل ۳۱۵ برابر سرمایه اولیه خود رسیده، جمع اضافه برداشت و بدهی این بانک به سایر بانکها یک کوادریلیون تومان یا ۱/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ (یک میلیون میلیارد تومان یا «یک ممت») شده و مسئول حدود ۷ درصد تورم کشور است؛
یعنی فقط بانک آینده هر خانواده ایرانی را نسبت به سال قبل ۷ درصد فقیرتر کرده، چطور میتوان پذیرفت که بانک مرکزی و مراکز نظارتی اقتصاد کشور از اینهمه شاهکار بیخبر بودند و حالا متوجه شدهاند که باید آن را منحل کنند؟
اینها شاخصهای مهم فساد یک موسسه اقتصادی هستند که نشان میدهند آن مؤسسه با دارا بودن آنها از درون میپوسد و قابل دوام نیست. بنابراین، مسئولان و ازجمله بانک مرکزی فقط تماشاچی بودند و هنگامی که این غده چرکین ترکید، خبرش را اعلام کردند و دیگر هیچ!
غمانگیزتر اینکه این عفونت را به بانک ملی منتقل کردهاند که به گفته صاحبنظران اقتصادی، این بانک را هم مبتلا خواهد کرد. یک اقتصاددان صاحبنام میگوید: با این اقدام، بانک ملی هم دچار ناترازی خواهد شد.
او ضمن برشمردن بعضی از انحرافات بانک آینده از قبیل ۴۵۰ هزار میلیارد تومان زیان، ۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به بانک مرکزی و پرداخت ۱۳۰ هزار میلیارد تومان وام به ۶۱ نفر بدون دریافت وثیقه که این مبلغ وصول نشده است، میگوید: امروز سؤال اینست که در این مدت بخش نظارتی دولت کجا بوده و الآن کجاست و چرا با این میزان تأخیر نسبت به اعلام انحلال بانک آینده اقدام شده است؟
آنچه ماجرای به فساد کشیده شدن افراد و دستگاههای اقتصادی کشور ازجمله همین بانک آینده را به یک مصیبت بزرگ تبدیل میکند اینست که پشتوانه این بانکها و این افراد، نهادهای قدرت هستند که به آنها منابع کلانی در قالب وام داده میشود و به اندازهای آنها را فربه میکنند که اولاً از بازپس دادن پولی که گرفتهاند امتناع میکنند و ثانیاً به اتکاء قدرتی که از برخورداریها به دست میآورند مرتکب انواع فسادهای اقتصادی میشوند.

