کشاورزی سنتی که دههها بهعنوان پایه معیشت و بخشی از هویت فرهنگی کشاورزان آذربایجانغربی مطرح بوده، امروز در نگاه کارشناسان به یکی از چالشهای اصلی مدیریت منابع آب، افت آبخوانها و تشدید بحران دریاچه ارومیه تبدیل شده است؛ موضوعی که ضرورت گذار از کشاورزی کمبازده به الگوهای بهرهور و پایدار را بیش از هر زمان دیگری برجسته میکند.
به گزارش آب و غذا به نقل از ایرنا ، سه دهه است نام آذربایجانغربی با تنش آبی و سرنوشت مبهم دریاچه ارومیه گره خورده است؛ بحرانی که تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی در سالهای اخیر نقش مهمی در تشدید آن دارند، اما واقعیت انکارناپذیر این است که بخش بزرگی از چالش موجود، حاصل الگوی نادرست مصرف آب در بخش کشاورزی است؛ بخشی که همچنان در بسیاری از نقاط کشور، بهویژه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، بر پایه روشهای سنتی، کمبازده و تجربهمحور اداره میشود.
کارشناسان براین باورند که بیش از ۹۰ درصد مصرف آب آذربایجانغربی به خصوص حوضه آبریز دریاچه ارومیه در بخش کشاورزی انجام میگیرد ولی سهم این بخش در بهرهوری آب همچنان پایین است. تداوم آبیاری غرقابی، اصرار بر کشت محصولات پرآببر و مقاومت در برابر بهکارگیری فناوریهای نوین، فشار بیسابقهای بر منابع آب سطحی و زیرزمینی وارد کرده است؛ فشاری که پیامد آن، افت متوسط ۱۸ سانتیمتری تراز آبخوانها و تشدید بحران دریاچه ارومیه بوده است.
دریاچه ارومیه امروز تنها یک پهنه آبی در شمالغرب کشور نیست، بلکه احیای آن به آزمونی در مدیریت منابع آبی و اصلاح الگوی کشت تبدیل شده است. امروز بخش عمدهای از رودخانههای منتهی به این دریاچه یا بهطور کامل مهار شدهاند یا آب آنها پیش از رسیدن به پیکره اصلی دریاچه در اراضی کشاورزی مصرف میشود؛ آن هم با روشهایی که نرخ هدررفت آب در آنها بسیار بالاست. این در حالی است که کارشناسان بارها تأکید کردهاند بدون اصلاح ساختار کشاورزی، هیچ برنامهای برای احیای دریاچه ارومیه به نتیجه نخواهد رسید.
یکی از ریشههای اصلی این وضعیت، شکاف عمیق میان کشاورزی سنتی و کشاورزی دانشبنیان در کشور است. در بسیاری از مناطق، تصمیمگیریها همچنان بر اساس تجربههای نسلهای گذشته انجام میشود و دانش روز، آموزشهای فنی و دادههای علمی جایگاه چندانی در مدیریت مزرعه ندارد.
پایین بودن سطح آموزش، ضعف نظام ترویج کشاورزی و نبود مشوقهای مؤثر، باعث شده فناوریهایی مانند آبیاری نوین، کشتهای گلخانهای یا الگوهای کممصرف، با وجود اثبات کارآمدی، بهصورت محدود و پراکنده اجرا شوند.
پیامدهای ادامه این روند تنها به محیطزیست محدود نمیماند. افت منابع آب زیرزمینی، شور شدن خاکها، کاهش بهرهوری مزارع و افزایش هزینه تولید، در نهایت معیشت کشاورزان را نیز با تهدید جدی مواجه کرده است.
به بیان دیگر، کشاورزی سنتی که روزگاری ضامن امنیت غذایی بود، امروز در صورت ادامه وضعیت موجود، میتواند خود به عاملی برای ناامنی غذایی و تشدید مهاجرت روستایی تبدیل شود.
کشاورزی بدون اصلاح الگوی بهرهبرداری؛ مانعی برای حفظ منابع
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجانغربی گفت: کشاورزی بدون اصلاح الگوی بهرهبرداری و تداوم روند فعلی آن میتواند منجر به فشار بیشتر بر منابع طبیعی، بهویژه ذخایر آبی و خاکی استان شود.
نوید کارگر دهبیدی افزود: افزایش سطح کشت و تعداد بهرهبرداران اگر همراه با مدیریت بهینه منابع، کاهش مصرف آب و نهادههای شیمیایی و افزایش بازده اقتصادی نباشد، میتواند منجر به فشار بیشتر بر منابع طبیعی، بهویژه ذخایر آبی و خاکی استان شود.
تداوم روند فعلی بدون اصلاح الگوی بهرهبرداری میتواند تهدیداتی جدی همچون کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرسایش خاک، تخریب تنوع زیستی و آلودگی ناشی از مصرف بیرویه سموم و کودهای شیمیایی را به همراه داشته باشد.
نیاز به مدیریت تخصصی و راهبردی در تمام عرصهها، بهویژه در حفظ و احیای ذخایر استراتژیک آب، در شرایط کنونی بیش از پیش احساس میشود.
بر اساس آمار منتشرشده، سطح زیر کشت محصولات زراعی و باغی در استان افزایش یافته و توسعه فعالیتهای دامپروری نیز روند رو به رشدی دارد و این رشد فقط جنبه فیزیکی و کمی دارد و به معنای بهبود بهرهوری یا دستیابی به توسعه پایدار نیست.
آذربایجانغربی به دلیل تنوع اقلیمی و موقعیت ژئوپلیتیکی خاص، ظرفیت بالایی در تولید محصولات متنوع کشاورزی دارد و در این زمینه جایگاه خوبی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشاورزی ایران کسب کرده ولی نباید این موضوع رویکرد افزایش بهرهوری را دستخوش تغییر کند.
راهبرد پیشنهادی برای آنکه رشد فعلی به موفقیتی پایدار و قابل اتکا در حوزه توسعه اقتصادی و امنیت غذایی کشور تبدیل شود این است که باید رویکرد افزایش بهرهوری به جای توسعه کمی صرف در دستور کار قرار گیرد.
این محقق ملزومات این موضوع را ارتقاء کارایی مصرف آب از طریق توسعه سامانههای نوین آبیاری، کاهش وابستگی به نهادههای شیمیایی و جایگزینی با روشهای سازگار با محیطزیست، انتقال فناوریهای نوین کشاورزی و دانش فنی به بهرهبرداران، ترویج فرهنگ بهرهبرداری پایدار و مسئولانه از منابع بیان کرد.
نقش مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها و کارشناسان بخش کشاورزی در این فرآیند حیاتی است و تنها با پیوند میان یافتههای علمی و عمل میدانی میتوان چشماندازی روشن برای حفظ مواهب طبیعی استان ترسیم کرد.

