در حالی که اغلب روایتهای عمومی و سیاستی، کشاورزی را به دلیل سهم بالای آن در مصرف آب مقصر اصلی بحران آب در کشور معرفی میکنند، بررسیهای تاریخی و نهادی نشان میدهد که ریشه بحران بیش از هر چیز در حکم رانی ناکارآمد منابع آب، سیاستهای عرضهمحور، توسعه نامتوازن و فقدان مشارکت ذینفعان است.
وبگاه آب و غذا به نقل از فودپرس ، در کنار این، ترویج گفتمان «آب مجازی» و تمرکز افراطی بر صادرات محصولات آب بری چون هندوانه، خربزه، دیگر محصولات جالیزی و صیفی جات بدون توجه به مقیاس و زمینه ایران، به سادهسازی مفرط مسئله دامن زده است. توسعه برخی محصولات آببر بدون مزیت های نسبی و اقتصادی و در مقابل بیتوجهی به محصولات کمآببر و ارزشمند، موجب فشار بر منابع آب و خاک و هدررفت تولید شده است. این مطالعه با اتکا به دادههای آماری به نقد گفتگوی دکتر محمد فاضلی اندیشمند و کنش گر محترم در یک نشست تخصصی از واکاوی سادهانگارانه میزان آببری محصولات کشاورزی چون گندم، برنج و گوشت و مقایسه آنها با هندوانه و مفهوم آب مجازی پرداخته و سپس، چارچوبی برای حکم رانی یک پارچه و امنیتمحور منابع آب ایران ارائه میکند. صادرات هندوانه و خربزه، از نظر اقتصادی به دلیل هزینه تمامشده پایین (به-دلیل یارانههای پنهان آب و انرژی) ممکن است سودآور به نظر برسد، اما با لحاظ هزینه واقعی آب (یعنی از دست دادن منابع استراتژیک آب زیرزمینی) در محاسبات، این صادرات میتواند به معنای فروش سرمایه ملی با قیمتی ناچیز باشد. کشت هندوانه یا برنج در یک منطقه پُرآب با بارش زیاد (که از آب سبز استفاده میکند) پیامدهای بسیار متفاوتی با کشت همان محصولات در یک منطقه خشک با استفاده از آب آبی (مثلاً پمپاژ از آبهای زیرزمینی فسیلی) دارد. مشکل ایران نه صرفاً کشت محصولات آببر، بلکه کشت آنها در مناطق خشک با استفاده از منابع آب تجدیدناپذیر است. خطر سادهانگاری از طریق مقایسه صرف اعداد میتواند گمراهکننده باشد. همچنین، مقایسه آب مصرفی برای ۱ کیلوگرم گوشت یا گندم و برنج با ۱ کیلوگرم هندوانه بدون در نظر گرفتن ارزش غذایی هریک از آنها، قیاس مع الفارق است. این محصولات ارزش غذایی و اقتصادی کاملاً متفاوتی دارند. تحلیل باید بر اساس آب مصرفی به ازای هر واحد ارزش غذایی (مثلاً پروتئین یا کالری) یا درآمد اقتصادی انجام شود. بایستی بر این نکته تأکید شود که سیاستهای کلان، یارانهها و الگوی توسعه اقتصادی است که کشاورزان را به سمت کشت چنین محصولات آب بری سوق میدهد. مقصر اصلی کشاورز نیست، بلکه سیستم حکمرانی ناکارآمد آب است. اگر صادرات هندوانه از نظر اقتصادی به صرفه است، باید هزینه واقعی آب (به ویژه آب تجدیدناپذیر) در قیمت آن محاسبه شود. راهکار، نه ممنوعیت صادرات، بلکه تعیین قیمت واقعی آب، تغییر الگوی کشت به سمت محصولات با بازدهی بالاتر آب و توسعه کشت در مناطق با بارش مناسب (استفاده از آب سبز) است. بنابراین، بحران آب ایران یک "بحران مدیریت، حکم رانی و بهرهوری" است، نه صرفاً یک "بحران کمبود فیزیکی". تقلیل مسئله بحران آب ایران به مقایسه ساده مصرف آب بین هندوانه و گندم، غفلت از ابعاد پیچیده امنیت غذایی و حکم رانی است. راه نجات، عبور از تحلیلهای تکبُعدی و تقلیلگرا و حرکت به سمت اجرای سند ملی جامع آب با تاکید بر دو محور افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی و اصلاح ساختار حکمرانی آب و سند دانش بنیان امنیت غذایی است. تنها با این نگاه علمی و همهجانبه میتوان از این چالش عظیم ملی عبور کرد.
واژههای کلیدی: بحران آب، حکم رانی منابع آب، کشاورزی ایران، آب مجازی، امنیت غذایی، سیاستگذاری
مقدمه
منابع آب به عنوان بستر اصلی توسعه پایدار، در دهههای اخیر تحت فشار فزایندهای قرار گرفتهاند. ایران با متوسط بارش سالانه حدود ۲۵۰ میلیمتر (یکسوم میانگین جهانی ۷۵۰ میلی متر) با توزیع مکانی و زمانی نامناسب، از نظر اقلیمی یکی از خشکترین کشورهای جهان است (مدنی، ۲۰۱۴). سیاستهای خودکفایی غذایی طی دهههای اخیر به افزایش تولید محصولات اساسی چون گندم و برنج منجر شده، اما در مقابل فشار زیادی بر منابع آب زیرزمینی وارد آورده است.
الگوی توسعه کشور در پنجاه سال گذشته بر بهرهبرداری حداکثری از این منابع محدود استوار بوده است. پیامد این رویکرد، بروز یک بحران چندبعدی آب است که خود را در قالب افت شدید سطح کمی و کیفی آبهای زیرزمینی، خشک شدن دریاچهها و تالابها (مانند دریاچه ارومیه و هامون)، شوری و آلودگی آب، و تنشهای اجتماعی نشان داده است (غلامی و هم کاران، ۲۰۲۰). با این حال، شدت کنونی بحران آب، نتیجهی دههها سوءمدیریت، برنامهریزی نادرست و حکم رانی ناکارآمد منابع آب است. با قطعیت می توان گفت که بحران آب در ایران تنها یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه یک چالش امنیتی، اقتصادی و اجتماعی همهجانبه است. این بحران مستقیماً امنیت غذایی را از طریق تأثیر بر بخش کشاورزی، امنیت سلامت را از طریق کیفیت آب شرب، و ثبات اجتماعی را از طریق ایجاد اختلافات محلی بر سر آب تهدید میکند (مولاجو و همکاران، ۲۰۲۱).
بر اساس گزارش وزارت نیرو (۱۴۰۰)، کسری تجمعی آبخوانها در ایران به بیش از ۱۴۰ میلیارد مترمکعب رسیده است. این بحران با فرونشست زمین، کاهش کیفیت آب، و تهدید امنیت غذایی همراه است. با وجود این، نگاه غالب در رسانهها و حتی بخشی از سیاستگذاریها، بر «مصرف بالای آب کشاورزی» متمرکز است.
تا کنون مطالعات زیادی در زمینه جنبههای مختلف بحران آب و از جمله، بحران حکم رانی منابع آب انجام شده است:
مدنی (۱۳۹۳) بر این باور است که بحران آب ایران بیش از آن که مسئله فنی باشد، مسئله حکم رانی است، تجریشی و ابریشمچی (۱۳۹۸)، به ضعف نهادی و ناهماهنگی بینبخشی در مدیریت آب اشاره می کند، آلان (۲۰۰۸) به معرفی آب مجازی بهعنوان ابزار استراتژیک در خاورمیانه پرداخته است، اوستروم (۲۰۰۹) معتقد است حکم رانی منابع مشترک نیازمند رویکرد مشارکتی است، هاکسترا (۲۰۱۱) به مفهوم آب مجازی و اهمیت تجارت برای کشورهای کمآب اشاره می کند، ویژن و همکاران (۲۰۱۲) بر اهمیت مدیریت یک پارچه منابع آب برای تطبیق با تغییرات اقلیمی تأکید میکنند، مدنی (۲۰۱۴) به تحلیل سیستمهای مدیریت آب در ایران پرداخته و بر ناکارآمدی رویکردهای مهندسی محور گذشته تأکید کرده است، کریمی و همکاران (۲۰۱۸)، به طور خاص بر بحران آب زیرزمینی و پیامدهای آن مانند فرونشست زمین متمرکز شدهاند، گریک و هم کاران (۲۰۱۹) به بررسی بحرانهای آب از منظر حکم رانی تطبیقی و انعطافپذیر پرداخته و شکست نظامهای متمرکز و غیرپویا را برجسته میکنند، تجریشی و ابریشم چی (۲۰۱۹) چالشهای کیفی آب و آلودگی منابع آب را بررسی کردهاند، غلامی و همکاران (۲۰۲۰) بر این نکته تأکید دارند که فرونشست زمین و کسری آبخوانها تهدیدی برای امنیت ملی است، تجریشی (۲۰۲۰) بر ضرورت به کارگیری رویکردهای نوین مانند حکمرانی مشارکتی و استفاده از اقتصاد آب به عنوان ابزاری برای مدیریت تقاضا، به جای تمرکز صرف بر عرضه، پافشاری کرده است، مولاجو و همکاران (۲۰۲۱) با رویکردی اجتماعی-تکنیکی، ابعاد انسانی بحران آب را مورد کنکاش قرار دادهاند، تسور و همکاران (۲۰۲۱) به تحلیل کارایی مکانیسمهای مختلف تخصیص آب، از جمله بازارهای آب و قیمتگذاری، در شرایط کمآبی پرداخته و بینشهای ارزشمندی برای بهبود کارایی تخصیص آب در بخش کشاورزی ارائه میدهند.
هدف از انجام این مطالعه، با اتکا به دادههای آماری به نقد گفت وگوی دکتر محمد فاضلی اندیشمند و کنش گر محترم در یک نشست تخصصی از واکاوی سادهانگارانه میزان آببری محصولات کشاورزی چون گندم، برنج و گوشت و مقایسه آنها با هندوانه (صرف نظر از ارزش غذایی هر یک از محصولات گندم، برنج و گوشت، تنها به مقایسه میزان آب مصرفی برای تولید یک کیلوگرم از محصولات یادشده با میزان آب مصرفی برای تولید یک کیلوگرم هندوانه)، میزان منابع آب تجدیدپذیر ایران و همچنین نقد مقایسه الگوی تأمین شیرین کردن آب در عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس با ایران (بدون توجه به موضوع گستردگی کشاورزی در ایران) و مفهوم آب مجازی پرداخته و سپس، چارچوبی برای حکم رانی یک پارچه و امنیتمحور منابع آب ایران ارائه میکند.
روش تحقیق
روش پژوهش در این مطالعه، مبتنی بر تحلیل ثانویه دادههای آماری مربوط به تولید، مصرف آب و ارزش غذایی محصولات کلیدی ایران (گندم، برنج، گوشت، هندوانه و...) از مرکز آمار ایران، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو، و فائو (محاسبه آب مجازی محصولات اصلی) و مرور و بررسی نظاممند ادبیات داخلی و خارجی و سپس نقد و تحلیل گفت گوی دکتر محمد فاضلی در یک نشست تخصصی در رابطه با مصرف آب محصولات کشاورزی در مقایسه با هندوانه و سایر مباحث مطرح شده در این گفت گو است.
نتایج
مقدار کل منابع آب تجدیدپذیر
آب تجدیدپذیر مقدار آبی است که حوضه، طی چرخه آبی سالیانه توانایی بازیابی آن را دارد. تمام این مقدار برای استفاده در دسترس نیست و بستگی به شرایط منطقه ای، سیاسی و اقتصادی دارد.
ایران به ۶ حوضه اصلی و ۳۱ حوضه درجه دوم تقسیم می شود. تمام این حوضه ها، به جز خلیج فارس و حوضه خلیج عمان، حوضه داخلی هستند. تقریبا نیمی از منابع آب تجدیدپذیر کشور؛ در خلیج فارس و حوضه خلیج عمان واقع شده است که یک چهارم کشور را در بر می گیرد. در مقایسه، کمتر از یک سوم از کل منابع آب تجدیدپذیر در حوضه مرکزی واقع شده است که بیش از نیمی از کشور را در بر می گیرد. از حدود ۱۳۵ میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدپذیر کشور، ۹۵ میلیارد مترمکعب از منابع آب سطحی و ۴۰ میلیارد مترمکعب آن از منابع آب زیرزمینی تامین می شود. لازم به ذکر است که ایران تنها ۰۳۶/۰ درصد از کل منابع آب تجدیدپذیر جهان را در اختیار دارد.
سرانه منابع آب تجدیدپذیر
با رشد سریع جمعیت و بهبود استانداردهای زندگی، فشار بر منابع آبی در حال افزایش است و سرانه منابع آبی به طور قابلتوجهی کاهش یافته است (کومار، ۲۰۱۳). در سال ۲۰۲۰ متوسط سرانه منابع آب تجدیدپذیر در جهان معادل ۵۵۰۰ مترمکعب در سال بوده است.
در ایران طی دهه های اخیر، سرانه منابع آب تجدیدپذیر از یک روند نزولی قابل توجهی برخوردار بوده است. به طوری که سرانه منابع آب تجدیدپذیر در کشور از ۵۸۶۱ مترمکعب در سال ۱۹۶۱ به ۱۴۰۰ مترمکعب در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است و در این بازه ۶۰ ساله حدودا ۷۷ درصد کاهش در سرانه منابع آب تجدیدپذیر کشور رخ داده است (مرکز پژوهش های مجلس، ۱۴۰۱). در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب حادتر خواهد شد. این عوامل به تنهایی بیان گر این موضوع است که استفاده مناسب از منابع آبی در دسترس، نیازمند برنامه ریزی صحیح و هدفمند است.
کل آب مصرفی
الگوهای مصرف آب بر اساس سرانه کشورها در مناطق مختلف به دلیل عوامل متعدد متفاوت است. در حال حاضر، کل مصرف سالانه آب در جهان حدود ۴ تریلیون مترمکعب است. در این میان، اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) مسئول مصرف ۲۰ تا ۲۵ درصد آب شیرین جهانی هستند. در همین حال، کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی (BRICS) سهمی نزدیک به ۴۵ درصد را مصرف می کنند. در حالی که ممکن است فرض شود که بیشترین استفاده از آب برای مصارف خانگی است، تنها ۱۱ درصد از آب جهانی در واقع برای مصارف شهری یا خانگی استفاده می شود. کشور ایران بیش از ۷۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را مصرف می کند. مصرف این مقدار منابع آب قابل استفاده، فشار زیادی به منابع طبیعی وارد می کند و موجب خشکی دریاچه ها و تالاب ها شده است. در کنار این عامل، رشد جمعیت و توسعه های صورت گرفته در بخش های مختلف به عنوان یک عامل تاثیرگذار در پیدایش بحران آب دخیل است. لازم به ذکر است که بر اساس شاخص سازمان ملل، سقف مصرف ۴۰ درصد از کل منابع آب تجدیدپذیر برای تضمین پایداری زیست محیطی و پاسخ گویی به تقاضای فزاینده جمعیت رو به رشد پیشنهاد شده است. هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ۴۰ درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با بحران شدید آب مواجه است. بنابراین با توجه به میزان آب تجدیدپذیر و کل مصرف آب در ایران، بحران آب در ایران به وضع خطرناکی رسیده و هر روز با توجه به مصرف بی رویه آب و تغییرات آب و هوایی تشدیدکننده وضعیت آب در ایران، بدتر می شود. این بدان معناست که حتی با بالاترین راندمان و بهرهوری ممکن در مصرف آب، برای تأمین نیازهای کشور، آب کافی در اختیار نیست.
منابع آب تجدیدپذیر مصرفی در بخش کشاورزی
بر اساس آمار و اطلاعات بین المللی، میزان مصرف آب در بخش کشاورزی کشورهای مختلف جهان به گونه ای است که در سال ۲۰۱۰ هند با حدود ۷۰۰ میلیارد متر مکعب در سال بزرگ ترین مصرف کننده آب کشاورزی جهان بود. مصرف آب کشاورزی هند به سرعت در حال رشد بوده است (تقریباً بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۰ دو برابر شده است) زیرا جمعیت و کل تقاضای غذا همچنان در حال افزایش است. چین با حدود ۳۸۵ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۱۵، دومین مصرف کننده بزرگ جهان است. ایران نیز با مصرف ۸۶ میلیارد مترمکعب آب در بخش کشاورزی جزو مصرف کنندگان بزرگ آب کشاورزی در جهان محسوب می شود.
شاخص وابستگی کشاورزی به منابع آب زیرزمینی
آبهای زیرزمینی منبع مهم آبی در کشورهای خشک (از جمله ایران) به حساب میآیند و تقریبا یک سوم کل برداشت آب شیرین جهان را به خود اختصاص میدهند. به طور متوسط در جهان ۳۶ درصد آب شرب، از آبهای زیرزمینی تأمین میشود و در ایران ۶۲ درصد آب شرب از منابع زیرزمینی تأمین میشود. به عبارتی ایران، دو برابر متوسط جهانی به آبهای زیرزمینی برای استفاده شرب وابسته است. استفاده از آب های زیرزمینی برای مصارف کشاورزی در جهان، به طور میانگین ۴۲ درصد است و این رقم در ایران ۴۸ درصد است یعنی تقریبا میزان مصرف آب زیرزمینی در ایران برای کشاورزی با متوسط جهانی متناسب است. همچنین متوسط جهانی استفاده از آب زیرزمینی در بخش صنعت ۲۷ درصد است اما در ایران این عدد ۴۹ درصد است که نشان از وابستگی قابل توجه بخش صنعت ایران به آب زیرزمینی است.
شاخص بهرهوری اقتصادی آب
یکی از مهمترین چالشهای موجود در بخش آب و کشاورزی در هر کشور؛ از جمله ایران، کم بودن میزان بهرهوری نهاده ها و منابع تولیدی میباشد. این مسئله از یک طرف منجر به افزایش هزینههای تولید و به تبع آن قیمت تمام شده محصولات شده و از طرف دیگر میزان تولید محصولات را کاهش میدهد. بهره وری آب از دو منظر فیزیکی و اقتصادی قابل بررسی است: ۱) بهرهوری فیزیکی آب عبارت است از نسبت محصول تولید شده به ازای هر مترمکعب آب مصرفی که بر حسب کیلوگرم/ مترمکعب بیان میشود. ۲) کارایی اقتصادی مصرف آب عبارت است از نسبت خالص یا ناخالص ارزش حال محصول تولید شده به ازای هر مترمکعب آب مصرفی (روپیه/ مترمکعب یا دلار/ مترمکعب) (کومار و همکاران، ۲۰۰۶). استرالیا از بهره وری اقتصادی بالاتری در بین کشورها برخودار است و در طول زمان مقدار آن افزایش یافته است به گونه ای که بهره وری اقتصادی آب در این کشور از ۲۹/۴۰ دلار در سال ۲۰۰۰ به ۴۳/۱۷۲ دلار در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است که همراه با رشد ۳۲۸ درصدی بوده است. بهره وری اقتصادی آب ایالات متحده از ۲۹ دلار در سال ۲۰۰۰ به ۶/۴۳ دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است که از رشد ۵۰ درصدی برخودار بوده است. از دلایل عمده این افزایش میتوان به تغییر در ساختار اقتصاد، جهانی شدن، و بهبود فنآوری ها اشاره نمود. بهرهوری اقتصادی آب کشاورزی این کشور نیز در دوره ۲۰۱۵-۱۹۹۵ با افزایش همراه بود، بهطوری که از ۵۱/۰ دلار/ مترمکعب در سال ۱۹۹۵ به ۱۳/۱ دلار/ مترمکعب در سال ۲۰۱۵ رسیده است. شاخص بهرهوری آب در ایران از متوسط جهانی به مراتب کمتر است. در حالی که شاخص بهرهوری آب در کشورهای با درآمد بالا ۵۶ دلار به ازای هر متر مکعب آب شیرین و در کشورهای با درآمد متوسط نیز ۱۱ دلار است، مقدار این شاخص در ایران نزدیک به ۵ دلار است. به گونه ای که بهره وری اقتصادی آب در کل اقتصاد ایران از ۸۴/۲ دلار در سال ۱۹۹۰ به ۹۱/۲ دلار در سال ۲۰۰۰ و در نهایت به ۸۳/۴ دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است که از رشد ۶۵ درصدی در بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۰ برخوردار بوده است. همچنین شاخص بهره وری آب در بخش کشاورزی نزدیک ۸/۰ کیلوگرم تولید محصول خشک به ازای مصرف هر مترمکعب آب است که با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد. این شاخص در جهان بین ۵/۱ تا ۵/۲ کیلوگرم گزارش شده است. رتبه ایران در زمینه بهرهوری آب کشاورزی ۱۰۲ از میان ۱۲۳ کشور جهان است.
افت آبخوانها
اطلاعات مندرج در جدول شماره (۱) کسری تجمعی آبخوانها در طول زمان را نشان می دهد.
ساختار مصرف آب در ایران
اطلاعات مندرج در جدول شماره (۲) سهم بخشها از برداشت منابع آب را نشان می دهد.
مجموع آب مجازی صادراتی محصولات هندوانه و خربزه مطابق اطلاعات جدول شماره (۳) حدود ۲۶۰ میلیون مترمکعب است.
اطلاعات مندرج در جدول شماره (۴) میزان آب مجازی محصولات عمده صادراتی ایران (میلیون مترمکعب) را در فاصله زمانی ۱۳۹۸-۱۳۹۰ نشان میدهد.
جدول ۴) آب مجازی محصولات عمده صادراتی ایران (میلیون مترمکعب)
بررسی ها نشان می دهد که در بین محصولات عمده صادراتی، پسته بالاترین آب مجازی صادراتی را به خود اختصاص داده است به طوری که مقدار آب مجازی صادراتی پسته از ۱۵۲۱ میلیون مترمکعب در سال ۱۳۹۰ به ۱۲۰۷ میلیون مترمکعب در سال ۱۳۹۸ رسیده است. به طور متوسط طی ۹ سال اخیر، سالانه پسته ۱۳۸۲ میلیون مترمکعب آب مجازی از کشور خارج نموده است. بعد از محصول پسته، خرما رتبه دوم صادرات آب مجازی طی دوره ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۸ با متوسط سالانه ۸۱۱ میلیون مترمکعب را دارد. در طی دوره مذکور به طور متوسط سالانه، سبزیجات ۳۴۰، سیب ۳۳۰، گوجه فرنگی ۳۰۸، هندوانه و خربزه ۲۳۰، زعفران ۲۱۴، سیب زمینی ۱۷۳، قند و شکر ۱۱۷، حبوبات ۱۰۶، خیار تازه ۹۳، پیاز و موسیر ۵۹، انواع روغن ۴۷، مرکبات ۳۰، انگور خشک کرده ۲۰، کیوی تازه ۱۴، گندم ۱۴ و چای ۶ میلیون مترمکعب در سال صادرات آب مجازی داشته اند.
در جهت مقابل صادرات آب مجازی، واردات آب مجازی است، طی سال های ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۸، ذرت بیشترین واردات آب مجازی را به خود اختصاص داده است به طوری که در سال ۱۳۹۰، ۵۴۵۳ میلیون مترمکعب آب مجازی از طریق واردات محصول ذرت وارد شده که این مقدار در سال ۱۳۹۸ به ۱۴۶۲۷ میلیون مترمکعب افزایش یافته است. به طور متوسط سالانه ۱۰۳۲۵ میلیون مترمکعب واردات آب مجازی از طریق واردات ذرت به کشور صورت می گیرد. بعد از ذرت، محصول برنج با متوسط سالانه ۳۲۵۲ میلیون مترمکعب دومین محصول آب مجازی وارداتی است. به طور متوسط طی دوره مذکور، سالانه گندم با ۳۰۲۳، شکر ۲۶۹۸، جو ۲۴۴۷، حبوبات ۱۰۰۰، انواع میوه ۵۱۰، پنبه ۲۹۹ و چای با ۶۸ میلیون مترمکعب از جمله محصولات اساسی هستند که واردات آب مجازی داشته اند. جدول آب مجازی محصولات عمده وارداتی را طی دوره ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۸ نشان می دهد.
همچنین بررسی ارزش هر واحد آب مجازی صادراتی، نشان می دهد که طی دوره ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۸، کیوی تازه با متوسط سالانه ۴/۴ دلار بر مترمکعب بیشترین ارزآوری را به ازای صادرات هر مترمکعب آب داشته است بعد از کیوی، زعفران با ۱/۱، پیاز و موسیر ۰۴/۱، خیار تازه ۹۳/۰، مرکبات ۹/۰، سیب زمینی ۷۸/۰، انگور خشک کرده ۷۷/۰، سیب ۷۵/۰، پسته ۶۹/۰، هندوانه و خربزه ۶/۰، گوجه فرنگی ۴۸/۰ و خرما با ۳۴/۰ دلار بر مترمکعب ارزآوری به ازای صادرات هر مترمکعب آب داشته-اند (مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب، ۱۴۰۲).
در مجموع واردات خالص آب ایران به طور متوسط حدود ۷/۱۲ میلیارد متر مکعب است (Mohammadi-Kanigolzar et al., ۲۰۱۴). این بدان معناست که ایران این حجم از منابع آب داخلی خود را برای استفاده در بخشهای دیگر صرفهجویی میکند. تجارت آب مجازی می تواند به میزان قابل توجهی به صرفه جویی در مصرف آب و پایداری محیط زیست کمک کند. بنابراین تجارت آب مجازی به عنوان یک اقدام سیاستی برای مدیریت منابع آب عمل می کند و به ایران اجازه می دهد دسترسی به آب را متعادل کند و پایداری را افزایش دهد.
محصولات اساسی و ارزش غذایی
محصولات استراتژیک مانند گندم، برنج و گوشت نقش حیاتی در امنیت غذایی دارند و نمیتوان صرفاً به دلیل آببری بالای آنها از کل تولیدشان صرفنظر کرد. اطلاعات مندرج در جدول شماره (۶) میزان تولید محصولات اساسی، میزان آببری و ارزش غذایی هر یک از آنها را نشان می دهد.
اطلاعات مندرج در جدول شماره (۷) میزان صادرات سالانه و مقاصد صادراتی محصولات هندوانه، خربزه و طالبی (تقریب میانگین سالانه) و ارزش دلاری صادرات و آب مجازی هر یک از آنها را نشان می دهد.
نکات مهم در تفسیر آمار صادرات:
* نوسان شدید: حجم صادرات این محصولات به شدت تحت تأثیر میزان بارندگی در سال آبی، سیاستهای دولت (مثلاً محدودیتهای موقت صادراتی برای کنترل قیمت داخلی) و روابط سیاسی با همسایگان قرار دارد.
* ارزش افزوده پایین: این محصولات عمدتاً به صورت خام و فلهای صادر میشوند و ارزش دلاری آن در مقایسه با محصولات با ارزش افزوده بالا (مانند زعفران یا پسته) کم است.
میزان آب مصرفی (ردپای آب)
مصرف آب برای این محصولات بسته به نوع رقم، منطقه کشت، روش آبیاری (غرقابی، نواری، قطرهای) و اقلیم بسیار متفاوت است.
۱. میزان آب مصرفی برای تولید ۱ کیلوگرم محصول هندوانه، بسته به مناطق مختلف کشور و روش های تولید بین ۲۰۰ - ۳۵۰ متر مکعب نیاز آبی.
۲. میزان آب مصرفی برای تولید ۱ کیلوگرم محصولات خربزه و طالبی بسته به مناطق مختلف کشور و روش های تولید بین ۲۵۰ - ۴۵۰ متر مکعب.
۳. میزان آب مصرفی برای تولید ۱ کیلوگرم محصول هندوانه، خربزه و طالبی در مقایسه با بسیاری از محصولات کشاورزی به طور معناداری پایین است. اما به دلیل حجم بسیار بالای تولید و صادرات و استفاده از آب آبی (محصول گندم میزان قابل ملاحظه ای از آب مورد نیاز خود را از آب سبز تأمین می کند)، مصرف آب کل آنها بسیار معنادار است و فشار زیادی بر منابع آبی در فصول گرم و خشک سال وارد می کنند.
اهمیت منبع آب
همان طور که در قبل اشاره شد، این عدد به خودی خود مشکلساز نیست. فاجعه زمانی رخ میدهد که این حجم آب از منابع آب زیرزمینی تجدیدناپذیر (آبهای فسیلی) یا از حوضههای آبی دچار بحران (مانند حوضه زایندهرود یا دریاچه ارومیه) تأمین شود. متأسفانه بخش عمدهای از کشت محصولات هندوانه، خربزه و طالبی در ایران دقیقاً در چنین مناطقی (مانند استانهای سمنان، جنوب کرمان، فارس، اصفهان، خراسان و خوزستان) انجام میشود.
بازدهی اقتصادی آب (Economic Water Productivity):
این معیار کلیدی نشان میدهد به ازای هر مترمکعب آب مصرفی، چقدر ارزش اقتصادی خالص ایجاد میشود.
* صادرات هندوانه/خربزه:
با ارزش تقریبی ۲۸۵ میلیون دلار و مصرف ۲۸۰ میلیون مترمکعب آب، بازدهی حدود ۰٫۹۵ دلار به ازای هر مترمکعب آب دارد. در حالی که ارزش سایه ای آب مجازی صادراتی این محصولات برابر با ۳۳۶ میلیون دلار است. این بازدهی در مقایسه با محصولات باارزشی مانند پسته (با بازدهی چندین دلار به ازای هر مترمکعب) یا تولیدات گلخانهای (مانند خیار و گوجه) بسیار پایین است.
🔹نکات:
• گندم و برنج ستون اصلی کالری و امنیت غذایی مردم ایران هستند.
• گوشت (بهویژه گوشت قرمز) آببری بسیار بالایی دارد اما منبع اصلی پروتئین باکیفیت است.
• هندوانه و خربزه با وجود مصرف بالای آب آبی در مناطق خشک، ارزش غذایی و اقتصادی کمی دارند.
بحث
تمرکز بر صادرات هندوانه یا مصرف بالای برنج بهعنوان «مقصر» بحران آب، به سادهسازی مسئله منجر میشود.
محصولات استراتژیک (گندم، برنج، و گوشت) علیرغم آببری بالا، برای امنیت غذایی غیرقابل جایگزین هستند.
راهبرد مناسب: تولید داخلی محصولات اساسی، واردات محصولات پرآببر غیراستراتژیک، و توسعه صنایع تبدیلی با ارزش افزوده بالا.
سیاستهای نادرست آبیاری و جا نمایی کشت (مثلاً تولید برنج در مناطق کمآب مانند فارس، اصفهان و خوزستان) بحران را تشدید کرده است.
صادرات هندوانه و خربزه، از نظر اقتصادی به دلیل هزینه تمامشده پایین (به دلیل یارانههای پنهان آب و انرژی) ممکن است سودآور به نظر برسد، اما با لحاظ هزینه واقعی آب Opportunity Cost (یعنی از دست دادن منابع استراتژیک آب زیرزمینی) در محاسبات، این صادرات میتواند به معنای فروش سرمایه ملی با قیمتی ناچیز باشد. راهکار، نه ممنوعیت صادرات، بلکه تعیین قیمت واقعی آب، تغییر الگوی کشت به سمت محصولات با بازدهی بالاتر آب و توسعه کشت در مناطق با بارش مناسب (استفاده از آب سبز) است.
خطر سادهانگاری: صرفاً مقایسه اعداد میتواند گمراهکننده باشد. نکته حیاتی منبع تأمین آب سبز یا آبی است.
کشت هندوانه یا برنج در یک منطقه پُرآب با بارش زیاد (که از آب سبز استفاده میکند) پیامدهای بسیار متفاوتی با کشت همان محصول در یک منطقه خشک با استفاده از آب آبی (مثلاً پمپاژ از آبهای زیرزمینی فسیلی) دارد. مشکل ایران نه صرفاً کشت محصولات آببر، بلکه کشت آنها در مناطق خشک با استفاده از منابع آب تجدیدناپذیر است.
ارزش غذایی و اقتصادی: مقایسه آب مصرفی برای ۱ کیلوگرم گوشت یا گندم و برنج با ۱ کیلوگرم هندوانه قیاس مع الفارق است. این محصولات ارزش غذایی و اقتصادی کاملاً متفاوتی دارند. تحلیل باید بر اساس آب مصرفی به ازای هر واحد ارزش غذایی (مثلاً پروتئین یا کالری) یا درآمد اقتصادی نیز انجام شود.
مقصر اصلی کشاورز نیست، بلکه سیستم حکمرانی ناکارآمد آب و زمین است. اگر صادرات هندوانه از نظر اقتصادی به صرفه است، باید هزینه واقعی آب (به ویژه آب تجدیدناپذیر) در قیمت آن محاسبه شود.
۲. مقایسه ایران با کشورهای عربستان و حوزه خلیج فارس در موضوع شیرین کردن آب و آب تجدیدپذیر
این مقایسه اگر بدون در نظر گرفتن بافت سیاسی، اقتصادی انجام شود، بسیار گمراهکننده است.
منبع آب در کشورهای عربستان و حوزه خلیج فارس:
آب شیرینکن : این کشورها عمدتاً بر فناوری آب شیرینکن متکی هستند. سهم آب شیرینکن در تأمین آب شرب و صنعت آنها غالب (حتی بیش از ۹۰ درصد) است. آب تجدیدپذیر طبیعی آنها ناچیز است. این فناوری:
* انرژیبر و بسیار پرهزینه است.
* مشکلات زیستمحیطی جدی دارد (تخلیه شورابه بسیار غلیظ به دریا که اکوسیستم دریایی را نابود میکند).
نداشتن کشاورزی گسترده: این کشورها عموماً کشاورزی مبتنی بر آب تجدیدپذیر ندارند و بخش عمده غذای خود را وارد میکنند (واردات آب مجازی). آنها با پول نفت، آب و غذا میخرند.
منبع آب در ایران:
اتکا به آب تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر: ایران عمدتاً به منابع آبهای تجدیدپذیر آب سطحی (رودخانهها) و زیرزمینی (چاهها) متکی است. مشکل اصلی بهرهبرداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی تجدیدناپذیر است. سهم آب شیرینکن در ایران هنوز بسیار ناچیز است (عمدتاً در استانهای جنوبی). اما بحران اینجاست که مصرف ایران از آب تجدیدپذیر بسیار بیشتر از ۱۰۰ درصد است. یعنی از آبهای فسیلی و غیرتجدیدپذیر استفاده میکند که مانند برداشت از حساب سرمایه است.
کشاورزی گسترده: ایران دارای یک بخش کشاورزی وسیع و تاریخی است که معیشت میلیونها نفر به آن وابسته است.
با توجه به اطلاعات یاد شده در رابطه با منابع آب کشورهای عربستان و حوزه خلیج فارس و مقایسه آنها با ایران با توجه به میزان گستردگی کشاورزی در هر یک از دو گروه یاد شده می توان گفت:
* قیاس مع الفارق: مقایسه یک اقتصاد مبتنی بر نفت و واردات با یک اقتصاد تولیدی-کشاورزی که سعی در خودکفایی دارد، نادرست است.
* پایداری متفاوت: مدل کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر آب برای کشورهای کم جمعیت و بسیار ثروتمند با دسترسی به دریا قابل اجرا است. این مدل برای ایران با جمعیت ۸۵ میلیونی، اقتصاد درگیر تحریم و جغرافیای وسیع که دسترسی به آبهای آزاد در بسیاری از مناطقش محدود است، غیرقابل تعمیم و غیراقتصادی است.
نتیجهگیری و پیشنهادها
جمعبندی و نتیجهگیری علمی
۱. نقد اصلی به بحث محصولات آببر گندم، برنج و گوشت در مقابل هندوانه:
مشکل اصلی مکان و نحوه کشت است، نه لزوماً خود محصول. باید آب مجازی را بر اساس منبع آب (آب سبز در مقابل آب آبی) تفکیک کرد و محصولات را بر اساس کارآیی مصرف آب (بهرهوری درآمد یا ارزش تغذیه ای به ازای هر واحد آب) و نه صرفا میزان مصرف آب مقایسه کرد.
۲. نقش استراتژیک گندم و اشتباه در مقایسه پایهها:
مقایسه مصرف آب بین محصولات مختلف، بدون در نظر گرفتن ارزش غذایی، نقش استراتژیک و زنجیره ارزش کامل آن محصول، اقدامی گمراهکننده است. گندم تنها یک کالای مصرفی نیست، بلکه زیربنای امنیت غذایی و پروتئینی کشور است. این محصول:
- حدود ۳۵ درصد از تولید و ۶۰ درصد از سطح زیر کشت آن به صورت دیم و متکی به آب سبز است.
- تأمینکننده اصلی پروتئین در سبد غذایی جهانی است.
- دارای زنجیره ارزش عظیمی (نان، ماکارونی، صنایع تبدیلی بیسکویت و شیرینی) است.
- بقایای آن (کاه و کلش) برای تأمین خوراک دام و بستر قارچ خوراکی (تأمینکننده پروتئین جایگزین) ضروری است.
پرسش کلیدی این است: آیا میتوان این حجم از نیاز پروتئینی و زنجیره ارزش وابسته به آن را با محصولی مانند هندوانه که ارزش غذایی ناچیزی دارد جایگزین کرد؟ پاسخ قطعاً منفی است. بنابراین مشکل، کشت گندم نیست، بلکه بهرهوری پایین در تولید آن در مناطق خشک کشور است.
۳. نقد اصلی به مقایسه ایران با کشورهای عربستان و حوزه خلیج فارس:
این مقایسه سیاسی-اقتصادی است، نه صرفاً فنی-آبی. این کشورها با فروش نفت، امنیت آب و غذا میخرند. ایران نمیتواند و احتمالاً نباید این مدل را دنبال کند زیرا:
* غیراقتصادی است.
* برای جمعیت زیاد مقیاسپذیر نیست.
* مشکلات زیستمحیطی شدیدی ایجاد میکند.
* امنیت غذایی را به بی ثباتی قیمت جهانی انرژی و غذا گره میزند.
۴. مسیر علمی و عملی برای ایران: راهکار ایران، که مورد تأکید متخصصان نیز هست، در درجه اول عبارت است از:
* افزایش راندمان آبیاری و بهرهوری آب در کشاورزی.
* بازنگری در الگوی کشت بر اساس مزیت نسبی اقلیمی هر منطقه (کشت محصولات کمآببر در مناطق خشک).
* اصلاح حکم رانی آب و تعیین قیمت واقعی برای آب به ویژه در بخش کشاورزی.
* حفاظت و احیای منابع آب زیرزمینی.
* استفاده از آب شیرینکن تنها در مقیاس محدود و برای مصارف شرب در مناطق ساحلی خاص، نه به عنوان راه کار ملی و برای استفاده گسترده در کشاورزی ایران امکان پذیر است.
۵. نقد تقلیلگرایی و لزوم دقت در دادهها:
ارائه تحلیلهای فاقد جامعنگری و آمیزهای از اطلاعات صحیح و غلط میتواند به تقلیل ابعاد فاجعهبار بحران آب منجر شود. برای نمونه، ادعای مصرف آب ۱۰ هزار مترمکعبی برای گندم در هکتار و نیز ارقام مربوط به آب تجدیدپذیر، با دادههای علمی مطابقت ندارد. بر اساس مطالعات، متوسط مصرف آب گندم آبی در ایران بسیار کمتر از این مقدار و حدود ۷-۶ هزار مترمکعب است و سهم قابلتوجهی از نیاز آبی گندم پاییزه (به عنوان یک محصول استراتژیک) از "آب سبز" (باران) تأمین میشود. همچنین، حجم آب تجدیدپذیر کشور در سالهای اخیر به دلیل کاهش بارندگی و از بین رفتن ذخایر آب زیرزمینی، به مرز هشداردهنده کمتر از ۹۰ میلیارد مترمکعب (و حتی کمتر برای آب قابل برنامهریزی) رسیده است. هر تحلیل و سیاستگذاری باید مبتنی بر این واقعیات بهروز و دقیق باشد.
۶. راهکار برونرفت: ارتقای بهرهوری و حکم رانی صحیح آب
مشکل اصلی در بهرهوری پایین از منابع پایه (آب و خاک) و حکمرانی غلط منابع آب نهفته است. راه حل، حذف محصولات استراتژیک نیست، بلکه اصلاح روشهاست:
- در مزرعه: اجرای روشهای نوین آبیاری (تیپ)، گسترش خاکورزی حفاظتی و استفاده از ارقام متحمل به خشکی برای محصولاتی مانند گندم، که بهرهوری آب را به شدت افزایش میدهد.
- در حکم رانی کلان آب: وزارت نیرو میبایست به تعهدات خود برای مدیریت اصولی عمل کند که شامل: اصلاح شبکههای فرسوده انتقال آب، تخصیص درآمدهای آب به طرحهای آبخوانداری و جلوگیری از تبخیر آب سدها، پرهیز از احداث سدهای بدون پشتوانه علمی و اجرای سیستمهای تفکیک آب شرب از آب غیرشرب درون منازل است.
از آنچه گذشت می توان گفت، بحران آب ایران یک "بحران مدیریت و بهرهوری" است، نه صرفاً یک "بحران کمبود فیزیکی". تقلیل مسئله بحران آب ایران به مقایسه ساده مصرف آب بین هندوانه و گندم، غفلت از ابعاد پیچیده امنیت غذایی و حکم-رانی است. راه نجات، عبور از تحلیلهای تکبُعدی و تقلیلگرا و حرکت به سمت اجرای سند ملی جامع آب با تاکید بر دو محور افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی و اصلاح ساختار حکمرانی آب و سند دانش بنیان امنیت غذایی است. تنها با این نگاه علمی و همهجانبه میتوان از این چالش عظیم ملی عبور کرد. بنابراین:
۱. بحران آب ایران ناشی از حکمرانی ناکارآمد است، نه صرفاً تولید محصولات کشاورزی.
۲. باید بین محصولات استراتژیک از نظر ارزش غذایی (گندم، برنج، گوشت) و غیرضروری (هندوانه) تفکیک قائل شد.
۳. سیاست تجارت آب مجازی باید هوشمند باشد: واردات غلات پرآببر در شرایط بحران و تمرکز بر صادرات محصولات کم آب بر با ارزش اقتصادی بالا.
۴. امنیت غذایی باید همسنگ امنیت آبی در سیاستگذاری لحاظ شود.
۵. تحول و تغییر پارادایم حکم رانی آب: گذار از مدیریت متمرکز به سمت حکم رانی چندسطحی و مشارکتی با دخالت و مشارکت ذینفعان محلی و NGOs. به عبارت دیگر، ایجاد یک نهاد فراگیر، قدرتمند و غیرسیاسی برای مدیریت یک پارچه منابع آب در سطح حوضههای آبی با مشارکت تمام ذینفعان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
۶. بهره گیری از اصول اقتصاد آب در مدیریت تقاضای آب: اجرای تعرفهگذاری پلکانی بر اساس کشش قیمتی تقاضای آب در بخشهای مختلف و ارزش اقتصادی آب و بیلان منابع، حذف تدریجی یارانههای مخرب برق و سوخت چاهها و جایگزینی آن با پرداختهای انتقالی مستقیم به کشاورزان مشروط به پذیرش الگوی کشت کمآببر و اجرای پروژههای افزایش راندمان توسط آنها، پیادهسازی پایلوت بازار محلی آب در حوضههای آبی بحرانی برای تخصیص آب به مصارف با بالاترین بهرهوری اقتصادی از طریق امکان سازی مبادله آب، هدف گذاری عملیاتی ملی برای افزایش بهرهوری اقتصادی آب در بخش کشاورزی.
۷. بازنگری در سیاست کشاورزی: بازتعریف امنیت غذایی بر اساس تجارت آب مجازی، تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کمآببر و با ارزش اقتصادی بالا، توسعه کشاورزی قراردادی و اصلاح سیاست تجارت محصولات کشاورزی با تأکید بر مزیت های نسبی منطقه ای و پایداری منابع آب.
۸. اولویتبندی اکولوژیک: تعیین و رعایت حقابههای محیطزیستی برای احیای اکوسیستمهای آبی بحرانزده مانند تالابها.
۹. سرمایهگذاری برای افزایش بهرهوری آب مصرفی: سرمایهگذاری در فنّاوریهای نوین آبیاری و نوسازی شبکههای انتقال و توزیع آب در کشاورزی و شبکه آبرسانی شهری برای کاهش هدررفت منابع آب.
۱۰. اجرای فوری و جدی سند ملی امنیت غذایی: تشکیل «ستاد راهبری اجرای سند ملی امنیت غذایی» تحت نظر مستقیم رئیسجمهور با اختیارات تام برای هماهنگی بیندستگاهی، رفع موانع و نظارت بر پیشرفت.
۱۱. افزایش سرمایهگذاری هدفمند: افزایش سهم سرمایهگذاری در بخش کشاورزی حداقل معادل سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی به بیش از ۱۰ درصد و هدفمند کردن آن در حوزههای نوین آبیاری، مکانیزاسیون، توسعه گلخانهها و فناوریهای هوشمند.
۱۲. اصلاح نظام حمایتی: تغییر نظام حمایت از کشاورزان از پرداخت یارانههای غیرهدفمند به سمت حمایتهای بیمهای، تضمین خرید محصولات استراتژیک و اعطای تسهیلات ارزانقیمت برای نوسازی.
۱۳. تدوین و اجرای قانون یک پارچه اراضی: جلوگیری از خردشدن بیشتر اراضی و تشویق تشکیل تعاونیها و شرکتهای سهامی زراعی برای دست یابی به اصل صرفههای ناشی از مقیاس.
منابع :
۱. تجریشی، ک. و ابریشمچی، م. (۱۳۹۸). چالشهای حکمرانی آب در ایران.
۲. زند، ا. و صوفیزاده، م. (۱۴۰۳). تحلیل راهبردی امنیت غذایی و بحران آب در ایران. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران.
۳. شرکت مدیریت منابع آب ایران. (۱۴۰۰). "گزارش بیلان منابع آب زیرزمینی دشتهای کشور".
۴. غلامی، م. و همکاران (۲۰۲۰). افت آبخوانها و پیامدهای آن در ایران.
۵. کلانتری، خ. (۱۳۹۹). بحران آب و حکمرانی در ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
۶. مدنی، ک. (۱۳۹۳). بحران آب در ایران: تحلیل سیستمهای مدیریت.
۷. وزارت جهاد کشاورزی. (۱۴۰۲). *سند ملی دانشبنیان امنیت غذایی. تهران: شورای عالی انقلاب فرهنگی.
۸. وزارت نیرو. (۱۴۰۰). "آمارنامه آب ایران". معاونت آب و آبفا.
۹. Abrishamchi, A. (۲۰۱۹). Water Governance in Iran: Challenges and Future Directions. In: Ray, B., Shaw, R. (eds) Urban Drought. Disaster Risk Reduction. Springer, Singapore.
۱۰. Abrishamchi, A., & Tajrishy, M. (۲۰۱۹). Water Quality Challenges in Iran. In Water Resources of Iran (pp. ۲۴۵-۲۶۷). Springer, Cham.
۱۱. Allan, J.A. (۱۹۹۸). Virtual water: A strategic resource. Groundwater.
۱۲. FAO. (۲۰۱۷). Water for Sustainable Food and Agriculture. Rome.
۱۳. Foltz, R. C. (۲۰۰۲). Iran's Water Crisis: Cultural, Political, and Ethical Dimensions. Journal of Agricultural and Environmental Ethics, ۱۵(۴), ۳۵۷–۳۸۰.
۱۴. Garrick, D., et al. (۲۰۱۹). Adaptive water governance. Annual Review of Environment and Resources.
۱۵. Garrick, D., et al. (۲۰۱۹). Rural water governance and institutional change. Global Environmental Change, ۵۸, ۱۰۱۹۳۶.
۱۶. Gholami, V., et al. (۲۰۲۰). Assessing the impact of climate change and human activities on the drying of Urmia Lake using remote sensing and hydrological modeling. Journal of Hydrology, ۵۸۸, ۱۲۵۰۴۹.
۱۷. Hoekstra, A.Y. (۲۰۱۱). The global dimension of water governance. Water.
۱۸. Karimi, P., et al. (۲۰۱۸). Groundwater depletion and the environmental crisis in Iran. Science of the Total Environment, ۶۴۲, ۲۸۳-۲۹۶.
۱۹. Madani, K. (۲۰۱۴). Water management in Iran: what is causing the looming crisis? Journal of Environmental Studies and Sciences, ۴(۴), ۳۱۵–۳۲۸.
۲۰. Molajou, A., et al. (۲۰۲۱). A new paradigm for water resources management in Iran. Journal of Hydrology, ۵۹۸, ۱۲۶۴۲۷.
۲۱. Ostrom, E. (۲۰۰۹). A general framework for analyzing sustainability of social-ecological systems. Science, ۳۲۵(۵۹۳۹), ۴۱۹-۴۲۲.
۲۲. Tajrishy, M. (۲۰۲۰). The Need for a Paradigm Shift in Iran's Water Management. Tehran: Water Research Institute.
۲۳. Tsur, Y., & Dinar, A. (۲۰۲۱). The Economics of Water Resources: A Comprehensive Approach. Cambridge University Press.
۲۴. United States Government. (۲۰۲۱). Farm Security, National Security: A Report on Strategic Investment in Agriculture. Washington, D.C.
۲۵. Wijnen, M., et al. (۲۰۱۲). Managing the Invisible: Understanding and Improving Groundwater Governance. World Bank Water Papers. The World Bank