نقش تجارت غذا به ویژه در مورد کالاهای کشاورزی حساس است، چون در مقابل درجاتی از «حاکمیت غذایی» و سیاست ملی غذا قرار می گیرد.
به گزارش آب و غذا به نقل از مهر ، حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی در یادداشتی اختصاصی در خصوص تجارت غلات و مواد غذایی برای مهر نوشت؛
در زنجیره ارزش کشاورزی، تجارت غلات و مواد غذایی از جایگاهی محوری برخوردار است چنانکه بخش مهمی از زنجیره تأمین غذای جهانی را تشکیل داده و بر ثبات اقتصادی در سراسر کشورها تأثیر میگذارد.
تجارت بینالمللی غذا میتواند تخصیص منابع برای تولید محصولات کشاورزی را بهبود دهد و به برآوردن نیازهای غذایی و تغذیهای جمعیت رو به رشد در سراسر جهان کمک کند. کارایی تجارت کشاورزی برای تضمین امنیت غذایی و ایجاد درآمد بسیار مهم است. تجارت بینالمللی کشاورزی به عنوان پوششی در برابر شوکهای داخلی به نظامات بهره برداری کشاورزی عمل میکند.
زمانی که یک کشور در بازارهای بینالمللی مواد غذایی ادغام میشود، اگرچه در معرض خطرات شوکهای خارجی قرار میگیرد، اما در عین حال، تجارت بینالمللی تضمین میکند که میتواند برای جبران کاهش غیرمنتظره تولید داخلی خود به واردات مواد غذایی تکیه کند. به عبارت دیگر، تجارت مواد غذایی میتواند از کشورها در برابر خطر شوکهای غیرعادی در زمینه تولیدات کشاورزی که ممکن است بهعنوان مثال در پی شرایط نامساعد جوی یا بلایای طبیعی رخ دهد، محافظت کند با این حال، همه کشورها ظرفیت یکسانی برای استفاده از تجارت بینالمللی غذا ندارند.
سرعت جهانی شدن و پیچیدگی ساختار شبکه تجارت جهانی غلات
تحولات پساکرونا نشان داده که با افزایش سرعت جهانی شدن، پیچیدگی ساختار شبکه تجارت جهانی غلات و مواد غذایی در حال افزایش است. جهانی شدن اقتصادهای بیشتری را وادار به مشارکت در تجارت بینالمللی محصولات کشاورزی کرده است و اهمیت تجارت غلات را فراتر از یک مبادله کالایی ساده کرده است چنانچه این امر جز حیاتی در تضمین امنیت غذایی، تثبیت قیمت مواد غذایی و تسهیل توزیع عادلانه منابع غذایی در سراسر جهان خود را نشان داده است. امروز غلات از جمله گندم، ذرت، برنج و سویا، ستون فقرات کشاورزی جهانی را نشان میدهند و مواد مغذی ضروری را برای میلیاردها نفر فراهم میکنند. بنابراین، الگوهای تجاری آنها منعکس کننده تعاملات پیچیده بین سیاستهای ملی کشاورزی، پویایی بازار جهانی و عوامل محیطی است و ضرورت درک دقیق پیامدهای اقتصادی و سیاستی تجارت غلات را برای سیاستگذاران کشورهایی نظیر ایران برجسته میکند. اصولاً، گندم و ذرت و سویا برای تجارت مواد غذایی از اهمیت بالایی برخوردارند و به عنوان مواد اساسی ضروری برای میلیاردها نفر در سراسر جهان عمل میکنند.
نقش محوری غلات
دادههای سازمان خواربار و کشاورزی (FAO) نشان میدهد که گندم و ذرت در مجموع بخش قابل توجهی از تجارت غلات جهان را تشکیل میدهند و فائو دائماً بر نقش محوری آنها در سیستمهای غذایی جهانی تأکید میکند. در یک نگاه اجمالی، حجم تجارت بینالمللی گندم در سال ۲۰۲۰ میلادی به حدود ۱۸۴ میلیون تن رسید، در حالی که تجارت ذرت در همان سال نزدیک به ۱۶۳ میلیون تن بود که نشاندهنده مقیاس عظیمی است که این غلات در سطح جهانی در گردش تجاری روبرو هستند. این حجم عظیم از تجارت نه تنها اتکای جهانی به گندم و ذرت به عنوان غذای اصلی را نشان میدهد، بلکه نشان دهنده اهمیت آنها در بازار جهانی تجارت کشاورزی است؛ اینکه کشورها در سراسر قارههای مختلف به واردات این محصولات برای تأمین نیازهای غذایی داخلی خود وابسته هستند، نشان دهنده یک وابستگی متقابل جهانی است که بر اهمیت استراتژیک تجارت گندم و ذرت تاکید میکند. به عنوان مثال، کشورهای عمده واردکننده گندم عبارتند از مصر، اندونزی و الجزایر در حالی که واردات ذرت قابل توجهی در کشورهایی مانند ژاپن، مکزیک و کره جنوبی مشاهده میشود که منعکس کننده وابستگی جغرافیایی متنوع به این غلات است. علاوه بر این، جهان عرب و خاورمیانه مقادیر زیادی گندم و ذرت را از طریق تجارت آب مجازی (VWT) وارد میکنند که نه تنها برای تضمین امنیت غذایی منطقهای، بلکه برای ارتقای چشمگیر حفظ منابع آب سرزمینی و زمینهای زراعی بسیار مهم است.
صرفهجویی آب از طریق واردات محصولات
مصر، به عنوان یک کشور اصلی واردکننده غله، سالانه ۱۳.۱ میلیارد متر مکعب آب آبیاری و ۲.۱ میلیون هکتار از سطح زیر کشت خویش را از طریق واردات صرفهجویی میکند که نقش محوری این محصولات را در مدیریت منابع پایه منطقهای برجسته میکند. علاوه بر این، سرمایهگذاریهای اقتصادی استراتژیک چین در تجارت سویا، گندم و ذرت، به ارزش میلیاردها دلار، بر اهمیت حیاتی این محصولات در تأمین تقاضای غذایی رو به رشد کشور و تضمین امنیت غذایی ملی تاکید میکند. این وابستگی جهانی به تجارت سویا، جو، برنج، گندم و ذرت بر اهمیت کاوش در پویایی تجارت آنها تأکید دارد، زیرا آنها بر سیاستهای امنیت غذایی، توافق نامههای تجاری بینالمللی و استراتژیهای اقتصادی ملی، تأثیر میگذارند. در نتیجه، اقتصاد سیاسی تجارت غذا و خوراک نقشی حیاتی در اقتصاد کشاورزی جهانی و امنیت غذایی دارد. لذا درک پویایی و پیامدهای تجارت آنها برای اطلاع رسانی تصمیمات سیاستی و تضمین ثبات و پایداری عرضه جهانی غذا ضروری است.
ارزش بازاری تجارت محصولات کشاورزی
طی یک دهه اخیر ارزش تجارت محصولات کشاورزی و غذایی بین ۷ تا ۱۰ درصد تجارت جهانی کالاها را تشکیل میدهد و با افزایش سرعت جهانی شدن، پیچیدگی ساختار شبکه تجارت جهانی غلات و مواد غذایی در حال افزایش است. از زمان تأسیس سازمان تجارت جهانی (WTO) تعداد موافقتنامههای تجاری منطقهای (RTA) از کمتر از ۵۰ مورد در سال ۱۹۹۵ به بیش از ۳۵۰ مورد در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است، در عین حال، به کمک هوش مصنوعی، مدیریت قوانین تجاری متعدد و استانداردهای نظارتی کشورهایی که از طریق چندین RTA به هم متصل هستند، میتوانند به شدت یکپارچه شوند و رویکردهای نظارتی آنها به خوبی هماهنگ شود، بنابراین هزینههای تجاری بین آنها کاهش مییابد.
در یک سیستم غذایی جهانیشده، تحولات در تجارت کالاهای کشاورزی از دهه ۲۰۰۰ به طور مداوم بر این اصل تأکید میکند که اولاً، این شرکتها هستند و نه کشورها که در صادرات و واردات دخالت دارند و ثانیاً، شوکهای عرضه کالا به راحتی میتوانند مسیر طولانی را در سراسر شبکه تجاری طی کنند، به طوری که در نهایت کشورهایی را که بسیار دور از پخشکننده اصلی هستند را تحت تأثیر قرار میدهند. ثالثاً، حمل و نقل دریایی روش غالب حمل و نقل در تجارت بینالمللی محصولات کشاورزی است چنانکه حدود ۸۰ درصد حجم تجارت جهانی از طریق دریا حمل شده و بخش فزایندهای از تجارت کشاورزی دریایی در «مناسبات کانتینری» انجام میشود. علاوه بر این، اکثر کانتینرهای جهان از طریق خدمات «حمل و نقل لاینر» جابجا میشوند، یعنی خدمات حمل و نقل منظم ارائه شده توسط شرکتهای کشتیرانی جهانی؛ شبکه متراکمی را تشکیل میدهند که بنادر و کشورهای سراسر جهان را به هم متصل میکند.
البته ارزش تجارت جهانی محصولات کشاورزی در دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. این رشد توسط عوامل متعددی از جمله رشد درآمد (به عنوان مثال چین)، رشد جمعیت (به عنوان مثال آفریقا) و پیشرفتهای بهرهوری (به عنوان مثال اوکراین و فدراسیون روسیه) هدایت شده است که منجر به نقش فزایندهتری برای توسعه و تشکیل بلوک کشورهای در حال ظهور گشته و علاوه بر این، تجارت بینالمللی محصولات کشاورزی نیز با تغییر در سیاستهای کشاورزی مانند کاهش حمایتهای ارائه شده از تولیدکنندگان داخلی، کاهش تعرفهها و امضای موافقتنامههای تجارت ترجیحی تسهیل تر شده است.
با این حال، رشد سالیان اخیر در تجارت کشاورزی به اندازه کافی قابل توجه نبوده است و تجارت محصولات کشاورزی و غذایی تقریباً یک دهم تجارت جهانی کالاها را تشکیل میداده است. شاید افزایش مداوم هزینههای تجاری یکی از دلایل اساسی برای حجم کم تجارت محصولات کشاورزی باشد همچنین اینکه این هزینهها برای کشورهای کمتر توسعه یافته به طور قابل توجهی بالاتر است.
به نظر میرسد، هزینههای تجاری بالاتر یک دلیل کلیدی برای توضیح حجم کمتر تجارت بینالمللی در محصولات کشاورزی است. از سویی از لحاظ تاریخی موانع سیاست تجاری یک عامل بازدارنده در تجارت جهانی کشاورزی بوده است. به طور کلی، محصولات کشاورزی و غذایی با نرخ تعرفههای بالاتری نسبت به سایر کالاهای تولیدی روبرو هستند
موانع غیر تعرفهای مانند اقدامات قرنطینهای، بهداشت دام طیور، استانداردها و بهداشت گیاهی و همچنین سایر موانع فنی در تجارت کشاورزی اهمیت ویژه دارند. علاوه بر این، محصولات کشاورزی و غذایی معمولاً حجیم و فاسد شدنی هستند، بنابراین هزینههای حمل و نقل شأن نیز قابل توجه است.
انقلاب کانتینری در ترانشیپ غذا
از دهه ۱۹۷۰ که محمولههای کانتینری بسیار سریعتر از سایر اشکال حمل و نقل دریایی رشد کردهاند، تجارت کشاورزی نیز از این روند مستثنی نبوده به عنوان مثال، دادههای تجارت بینالمللی ایالات متحده و اتحادیه اروپا نشان میدهد که سهم تجارت دریایی در محصولات کشاورزی به ۸۰ درصد حجم و ۷۰ درصد ارزش میرسد. دادههای ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز این واقعیت را تأیید میکند که «کانتینری سازی» محصولات کشاورزی و غذایی نیز در حال افزایش است. البته هنوز برخی از محصولات کشاورزی، مانند میوهها یا غلات، به طور سنتی توسط کشتیهای فلهبر حمل میشوند، اکثر تجارت دریایی کانتینری توسط شرکتهای کشتیرانی لاینر انجام میشود، یعنی حاملهایی که با تقویم زمانی تعیین شده - حرکتهای برنامهریزی شده فعالیت میکنند.
امروز خدمات حمل و نقل خطی شامل یک شبکه متراکم است که بنادر و کشورها را در سراسر جهان به هم متصل میکند. در ادبیات تکامل حمل و نقل بینالمللی کانتینری سازی به عنوان «تغییر کلیدی تکنولوژیک» در حمل و نقل در قرن بیستم در نظر گرفته میشود و از زمان معرفی آن به تجارت بینالمللی در سال ۱۹۶۶، محمولههای کانتینری بسیار سریعتر از صادرات جهانی و بسیار سریعتر از سایر بخشهای تجارت کشتیرانی دریایی رشد کردهاند. کانتینر محرک حمل و نقل میانوجهی بوده است و مکملسازی بین شیوههای حملونقل را ممکن میکند و خدمات «در به در» را که بخش حملونقل را متحول کرده است، امکانپذیر مینماید.
جهانی شدن تجارت بدون معرفی کانتینر ممکن نبود. کانتینرها برای حمل کالاهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. کشاورزی نیز از این قاعده مستثنی نیست و کانتینری سازی نیز در تجارت کشاورزی در حال گسترش است. آمارها، سهم فزایندهای از تجارت غلات در محدوده ۱۰ تا ۱۵ درصد و ارقام مشابهی را برای کانتینری سازی برای صادرات غلات دریایی ایالات متحده و کانادا ارائه میدهند.
برخی مدعی هستند که ۲۵ درصد میوهها و سبزیجات در ظروف کانتینری حمل میشوند. افزایش صادرات ایالات متحده در محصولات کشاورزی فاسد شدنی مانند گوشت و میوه با پذیرش فزاینده ظروف یخچال دار مرتبط است این نوع کانتینر با واحدهای تبرید یکپارچه، برای محصولات کشاورزی حساس به دما بسیار مهم است و امروز با سهم بازار ۸۰ درصد بر حمل و نقل دریایی سردخانهای تسلط دارد در سال ۲۰۱۸، سبزیجات و میوهجات سومین دسته مهم کالاها در تجارت کانتینری بود که ۴.۸ درصد از تجارت جهانی کانتینری را برحسب حجم تشکیل میداد.
دادههای اخیر اتحادیه اروپا و ایالات متحده و روندهای یافت نشان میدهد که میزان کانتینری سازی در تجارت کشاورزی ممکن است در برخی موارد بیشتر باشد. برای دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بیش از ۲۰ درصد از حجم واردات کالاهای کشاورزی و غذایی اتحادیه اروپا از طریق دریا از کشورهای ثالث در کانتینر بود، در حالی که ۴۴ درصد از صادرات اتحادیه اروپا در کانتینر انجام میشد. دانههای روغنی، خوراک دام و غلات که سطوح پایینی از کانتینریسازی (حدود ۵ درصد) دارند، از نظر حجمی بیشترین واردات اتحادیه اروپا هستند، در حالی که مواد غذایی فاسد شدنی و فاسد نشدنی، نوشیدنیها و چوب پنبه موارد برجسته در صادرات اتحادیه اروپا میانگین سطوح کانتینری سازی ۷۲ درصد را تشکیل میدهند.
با نگاهی به تجارت دریایی بینالمللی ایالات متحده در کالاهای کشاورزی و غذایی برای مدت مشابه بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بیش از ۷۳ درصد از واردات و ۲۴ درصد از صادرات برحسب حجم، کانتینری شده، این عدم تقارن بیشتر در مورد ایالات متحده را میتوان با ترکیب تجاری توضیح داد. سویا، غلات و غلات فله ۳ صادرات اصلی کشاورزی ایالات متحده از طریق دریا از نظر حجم، با سطح پایین کانتینری سازی (همچنین حدود ۵ درصد به طور متوسط) هستند. بزرگترین واردات دریایی ایالات متحده موز و سایر میوهها و همچنین نوشیدنیها و… با میانگین سطوح کانتینری سازی ۸۴ درصد است. همچنین شکر در واردات محصولات کشاورزی ایالات متحده مهم است، اما سطح پایینتری از کانتینری شدن را در ۱۷ درصد نشان میدهد.
در فوریه ۲۰۲۴، مازاد تجارت محصولات کشاورزی اتحادیه اروپا به ۶.۲ میلیارد یورو رسید که نشان دهنده افزایش ۲۴ درصدی در مقایسه با ژانویه است. اتحادیه اروپا به دلیل توان ترانشیپی و تجارت کانتینری بزرگ خود همچنان بزرگترین صادرکننده محصولات کشاورزی و غذایی در جهان است. ارزش صادرات زیتون و روغن زیتون اتحادیه اروپا به دلیل قیمتهای بالاتر به طور قابل توجهی افزایش یافته و علیرغم افزایش ارزش واردات کاکائو، واردات اتحادیه اروپا در فوریه ۲۰۲۴ اندکی کاهش یافته است.
در دنیای امروز اثرات اتصال کشتیرانی خطی بر تجارت بینالمللی محصولات کشاورزی و کانتینری سازی به طور فزایندهای برای حمل و نقل انواع محصولات کشاورزی در حال رشد است. بنابراین، شبکه اپراتوری و خدمات لجستیک منظم ایجاد شده توسط شرکتهای کشتیرانی نیز در توسعه تجارت جهانی کشاورزی اهمیت فزایندهای پیدا میکند.
سخن پایانی
نتایج تحقیقات متعددی نشان میدهد که مقیاس شبکههای تجاری به طور مداوم در حال گسترش است و روابط تجاری به طور فزایندهای رو به تمرکز میرود. علاوه بر این، الگوهای تجارت جهانی کشاورزی به تدریج در حال تغییر شکل هستند. با این حال، اقتصادهای اروپایی و ایالات متحده همچنان بر کنترل شبکه، با سلسله مراتب واضح «هسته-لبه» قدرت و تسلط دارند. در میان عوامل مؤثر بر شبکه تجارت جهانی کشاورزی، تفاوت در میزان زمینهای زراعی، الگوی کشت منطقهای، قیمت محصولات کشاورزی، فواصل جغرافیایی و مؤسسات مالی مهم ثابت شده است. با این حال، تأثیرات آنها متفاوت است.
در مقایسه با تفاوت در مواهب سایر عوامل، مزیت نسبی تجارت کشاورزی در گرههای مختلف در سراسر جهان بیشتر از زمینهای زراعی ناشی میشود. هر چه تفاوت قیمتهای کشاورزی بیشتر باشد، پیوندهای تجاری بین گرهها نزدیک تر است. ثابت شده است که تفاوت در فاصله جغرافیایی برای ایجاد روابط تجاری کشاورزی مفید است. از منظر متوسط رشد نیز تجارت کشاورزی بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹ به طور قابل توجهی افزایش یافت.
تعداد پیوندهای تجاری بین کشورها یعنی ارتباطات کشورها از طریق تجارت مواد غذایی و محصولات کشاورزی بیش از ۵۰ درصد افزایش یافت؛ به عبارت دیگر تعداد پیوندهای تجاری بر اساس کشور و محصول و حجم تجارت کشاورزی بیش از دو برابر شد. اما علیرغم پیشرفت قابل توجهی که در ۳۰ سال گذشته به دست آمده، ناامنی غذایی هنوز حدود ۲ میلیارد نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد و شیوع سوءتغذیه به آرامی از سال ۲۰۱۴ در حال افزایش است.
به گفته فائو و سایر آژانسهای بینالمللی، این روند نگران کننده احتمالاً به دلیل ترکیبی از عوامل، عمدتاً ناشی از تعامل بین افزایش تعداد درگیریهای اختلالات لجستیکی و افزایش شوکهای ژئوپلتیکی و نوسانات ادواری شوک مرتبط با آب و هوا است. با عبور حدود یک چهارم تولیدات کشاورزی از مرزهای بینالمللی و ظهور یک سیستم غذایی جهانی، تجارت بینالملل به عاملی کلیدی در امنیت غذایی تبدیل شده است و نقش مهمی در انتقال شوکهای طبیعی و انسان ساز ایفا میکند.
ظهور این اختلالات از یک سو، به جریانهای بینالمللی این امکان را میدهد که مصرف مواد غذایی را از تولیدات محلی جدا کرده، از مزیتهای نسبی خود بهره برداری و از منابع طبیعی خود بهره ببرند. علاوه بر این، تجارت مواد غذایی میتواند به کاهش خطرات مرتبط با شوکهای خاص به عرضه مواد غذایی داخلی کمک کند. از سوی دیگر، بازارهای به هم پیوسته میتوانند انتقال شوکها و انتشار آنها را تسهیل کنند، بنابراین آسیبپذیری کشورها در برابر اختلالات ناشی از خارج از کشور را افزایش میدهند.
نقش تجارت غذا به ویژه در مورد کالاهای کشاورزی حساس است، چون در مقابل درجاتی از «حاکمیت غذایی» و سیاست ملی غذا قرار میگیرد. در این رابطه از یاد نبریم که ۱۸ کشور از «۴۷ کشور کم درآمد و دچار کمبود مواد غذایی» محصور در خشکی هستند. عدم دسترسی مستقیم به دریا یک محدودیت جدی جغرافیایی به ویژه برای کشورهای فقیر محصور در خشکی و وابسته به واردات مواد غذایی است که این امر آنها را کاملاً به همسایگان ساحلی ترانزیتی خود وابسته میکند. این وابستگی به کشورهای همسایه دارای توان ترانشیپی بینالمللی کمک میکند تا با برنامهریزی مناسب، اشکال متکثری از هژمونی غذایی اعمال دارند.